گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:عید می آید و وقتست که در مه نگریم پرده برگی که از مه به تو مشتاق تریم

❈۱❈
عید می آید و وقتست که در مه نگریم پرده برگی که از مه به تو مشتاق تریم
از جمال تو که عیدست و به همه ماند راست گر گماریم نظر بر به نو کج نظریم
❈۲❈
هست در عید دگر کشتن ما فکر بعید پیش روی تو چه محتاج به عید دگریم
سر زلفت شب قدرست و غنیمت شب قدر یک شب آن عقد بگیریم و غنیمت شمریم
❈۳❈
ساقیا باده ده و نقل که شد نوبت آن که دگر روزه خوریم و غم روزی نخوریم
پست شد غلغل تسبیح و تراویح هنوز به حق روزه کز آن و لوله با دردسریم
❈۴❈
روزه خوردیم و فسم هم به نماز تو کمال که دگر دردسر خویش به مسجد نبریم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۷۵۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها