گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت دل نعره بر آورد که جان رفت و روان رفت

❈۱❈
از پیش من آن شوخ چه تعجیل کنان رفت دل نعره بر آورد که جان رفت و روان رفت
گر خامه براند گذری پهلو نامش در نامه نویسید که سر رفت و روان رفت
❈۲❈
پروانه که مرد از غم روئی به سر خاک شمعش مفروزید که با سوز نهان رفت
از دید. گر از سودن پایش نرود نور سودی نکند دیده که نورش به زبان رفت
❈۳❈
هر جا خبر خاک کف پای تو گفتند دامن بگرفت اشک به دندان و روان رفت
بوی تو رساندند ز یوسف به زلیخا این نعره زنان آمد و آن جامه دران رفت
❈۴❈
جز مهر تو نگزید کمال از همه عالم آن روز که از جان و جهان دست نشان رفت

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۷۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها