کمال خجندی:گر به میخانه حریف می و شاهد باشم به که در صومعه بنشینم و عابد باشم
❈۱❈
گر به میخانه حریف می و شاهد باشم
به که در صومعه بنشینم و عابد باشم
وقت آن شد که اقامت به خرابات کنم
تا به کی معتکف گوشه مسجد باشم
❈۲❈
دامن پیر مغان گر فتد این بار بدست
من سرگشته چرا طالب مرشد باشم
سال ها بر در میخانه نشینم به از آن
ک ه ازین گوشه نشینان مقلد باشم
❈۳❈
زهد در صومعه می ورزم و این رندی نیست
رندی آنست که در میکده زاهد باشم
یار اگر ز آه من خسته نگر اندیشد
فارغ از قصد بداندیشی حاسد باشم
❈۴❈
زندگی در سر تقوی شد و حیف است کمال
که همه عمر درین فکرت فاسد باشم
کامنت ها