گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:من ز مهرت هر سحر کز سوز دل دم می‌زنم آتش جان در تو و خشک دو عالم می‌زنم

❈۱❈
من ز مهرت هر سحر کز سوز دل دم می‌زنم آتش جان در تو و خشک دو عالم می‌زنم
ای بت سنگین‌دل آخر سست‌پیمانی مکن با من مسکین که لاف عشق محکم می‌زنم
❈۲❈
گر نمی‌بینم خیالت ساعتی در پیش خود خان و مانِ دیده را از گریه بر هم می‌زنم
آه جانم می‌کند راز دلم هر لحظه فاش من بدین گونه گناهش نیز هردم می‌زنم
❈۳❈
تا در آن حضرت غبار ره نیاید هر زمان بر درت پیوسته آب از چشم زمزم می‌زنم
من بر آن خاک دراز شوق دهان او کمال آن سلیمانم که لاف از تخت و خاتم می‌زنم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۷۹۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

Teddy
2020-05-05T16:23:04
بیت اخر تشبیه مضمر دارد1. خاک درگاه یار به تخت سلیمان2. دهان و لب معشوق به خاتم سلیمان
Teddy
2020-05-05T16:17:13
آه زدن ایهام دارد1.آه کشیدن که فعل زدن هم گاهی با آه می آمده2.زدن و تنبیه کردن آه بخاطر فاش کردن راز