گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:من طاقت دوری ز رخ یار ندارم جز بردن بار غم او کار ندارم

❈۱❈
من طاقت دوری ز رخ یار ندارم جز بردن بار غم او کار ندارم
صد بار فزون چاکر درگاه خودم خواند با این همه در خدمت او بار ندارم
❈۲❈
آه از من دلخسته که می میرم و در دست ندیر علاج دل بیمار ندارم
با عشق بر آمیختم و ترک خرد گفت یعنی که سر صحبت اغیار ندارم
❈۳❈
خواهم که به روی تو کنم روزه شبی را اینست که آن دولت بیدار ندارم
گر مرتبه خدمت سگبان نو یابم فرمان سگانت برم و عار ندارم
❈۴❈
گویند کمال از سر کویش سفری کن با بسته ام و فوت رفتاره ندارم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۷۹۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سینا
2020-03-01T15:48:49
با اشتباه تایپ شده: مصرع آخر : قوت رفتار