کمال خجندی:هر شبی خاک درت از گریه پرخون میکنم چهره شمعی به آب دیده گلگون میکنم
❈۱❈
هر شبی خاک درت از گریه پرخون میکنم
چهره شمعی به آب دیده گلگون میکنم
در به رویم بستی و من بر امید فتح باب
در کنار بحر دیده دم به دم خون میکنم
❈۲❈
آه گرمم خانه دل تا نسوزاند به دم
میزنم هر ساعتش از خانه بیرون میکنم
در نگیرد گفتوگوی حاسدان در من که من
همچو شمع از سرزنش سوز دل افزون میکنم
❈۳❈
ای ملامتگر دلم در ناله صد جا شد گرو
با چنین دل ترک سودای بتان چون میکنم
من به صد منزل ز خوارزمم جدا و ز آب چشم
همچنان نظاره مردم به جیحون میکنم
❈۴❈
چون به فکر ابرویت کج میشود طبع کمال
بازش از نظاره روی تو موزون میکنم
کامنت ها