گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:هر شبی خاک درت از گریه پرخون می‌کنم چهره شمعی به آب دیده گلگون می‌کنم

❈۱❈
هر شبی خاک درت از گریه پرخون می‌کنم چهره شمعی به آب دیده گلگون می‌کنم
در به رویم بستی و من بر امید فتح باب در کنار بحر دیده دم به دم خون می‌کنم
❈۲❈
آه گرمم خانه دل تا نسوزاند به دم می‌زنم هر ساعتش از خانه بیرون می‌کنم
در نگیرد گفت‌و‌گوی حاسدان در من که من همچو شمع از سرزنش سوز دل افزون می‌کنم
❈۳❈
ای ملامتگر دلم در ناله صد جا شد گرو با چنین دل ترک سودای بتان چون می‌کنم
من به صد منزل ز خوارزمم جدا و ز آب چشم همچنان نظاره مردم به جیحون می‌کنم
❈۴❈
چون به فکر ابرویت کج می‌شود طبع کمال بازش از نظاره روی تو موزون می‌کنم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۰۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

Teddy
2020-05-06T09:24:08
بیت4: سرزنش برای شمع به معنی زدن قسمت سوخته و اضافی فنیله شمع است که باعث فروزان تر و نوارانی تر شدن شعله شمع میشود
Teddy
2020-05-06T09:25:19
بیت1: چهره شمعی: در گذشته شمع ها زرد رنگ بودندو چهره شمعی یعنی چهره زرد رنگ و بیمار و رنگ پریده
Teddy
2020-05-06T09:27:32
بیت 3: آه زدن ایهام داردمعنای کل بیت:برای اینکه آه و ناله سوزناکم دلم و جانم را نسوزاند و نابود نکند آن را از دل بیرون میکنم و آه میکشم ( به اصطلاح امروزی هرچه در دلم هست میریزم بیرون)