گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:آمد درون دل غمت دیگر نمی آید برون سودای آن زلف سیه از سر نمی آید برون

❈۱❈
آمد درون دل غمت دیگر نمی آید برون سودای آن زلف سیه از سر نمی آید برون
شوق بهشت و حور عین سودای آن و فکر این از دله برون آمد همه دلبر نمی آید برون
❈۲❈
تا رخ نپوشی کی شود از دیده اشک ما روان پنهان نگشته آفتاب اختر نمی آید برون
نقاش چین هر صورتی کانگیخت در بتخانه ها هرگز ز شرم روی او از در نمی آید برون
❈۳❈
تا دل نرفتیم از همه نقشت درو پیدا نشد آئینه را بی صیقلی جوهر نمی آید برون
گفتی برون آی از درم بنشین به خاک آستان شه هر چه گوید زآن سخن چاکر نمی آید برون
❈۴❈
تا تو ترانی کی روند از کوی تو دلهای ما نا رانده حکمی پادشا لشکر نمی آید برون
از غمزه چشم خوئیت برریش دل زد نشتری خونها برون آمد ولی نشتر نمی آید برون
❈۵❈
چشم کمال از تلخی هجر تو شد گوهر فشان بی تلخی از بحرها گوهر نمی آید برون

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۱۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها