گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:حدیث یار شیرین لب نگنجد در دهان من که باشم من که نام او برآبد بر زبان من

❈۱❈
حدیث یار شیرین لب نگنجد در دهان من که باشم من که نام او برآبد بر زبان من
رنیم روزی از چشمت بکشتن داد پیغامی هنوز آن مژده دولت نرفت از گوش جان من
❈۲❈
نسیم دوستی آبد سگان آستانش را پس از صدسال اگر یک یک ببوین استخوان من
گمان میبردمی کأن به بسرو بوستان ماند چو دیدم شکل او شد راست از قدش کمان من
❈۳❈
غم او نا توان دارد بجان میجوید آزارم چه میجوید نمیدانم ز جان ناتوان من
کمال ار بشنود سعدی دوبیتی زین غزل گوید که خاک باغ طبعت باد آب بوستان من
❈۴❈
چنین مرغ خوش الحانی که من باشم روا باشه که خارستان بار اشکنه باشد گلستان من

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۳۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهدی کرمانی
2019-10-29T02:20:25
]چند خطای تایپی در شعر کمال خجندی:به جای «رقیبم روزی از چشمت...» نوشته ریبم روزی از چشمتبه جای «ببویند استخوان من» نوشته ببوین استخوان منبه جای «مرغ خوش الحانی» نوشته مرغ خوش الحاننوشته «بار اشکنه» که درست نیست. فکر کنم باراشکند درست باشه و احتمالا نام جایی است