کمال خجندی:خبری یافتم از یار مپرسید ز من تا نیارید بر من خبر دار و رسن
❈۱❈
خبری یافتم از یار مپرسید ز من
تا نیارید بر من خبر دار و رسن
خبر دار و رسن رابت منصور بود
خبر رایت و منصور بود قلب شکن
❈۲❈
خبری یافته ام از گل و از باد بهار
خبر من برسانید به مرغان چمن
خبر مرغ چمن باغ و گلستان باشد
خبر باغ و گلستان چه کند دفع حزن
❈۳❈
خبری یافتم از نکهت پیراهن دوست
به خطا چند دوید از پی آهوی ختن
خبر نکهت جانان چه بود مژده جان
مژده جان چه بود صحبت عقل و دل و تن
❈۴❈
خبری یافتم ای جوهری از معدن لعل
تو چرا میروی از بهر عقیقی به یمن
خبر معدن لعل آن لب شیرین باشد
لب شیرین ببرد تلخی غمها ز دهن
❈۵❈
خبری یافتم از دولت وصلت بنوی
تو کجا میروی از بهر اویسی بقرن
خبر وصل بتی مژد: آن دوست کمال
ختم شد نه آن روی بوجه احسن
کامنت ها