گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:دل من عاشق باریست که گفتن نتوان روز و شب در پی کاریست که گفتن نتوان

❈۱❈
دل من عاشق باریست که گفتن نتوان روز و شب در پی کاریست که گفتن نتوان
این همه چهره که کردیم به خونابه نگار از غم روی نگاریست که گفتن نتوان
❈۲❈
دیده زاندم که زخون خاک درت شست به اشک بر دل از دیده غباریست که گفتن نتوان
دامنه چون تو گلی کی به کف آرم که رقیب در تو آویخته خاریست که گفتن نتوان
❈۳❈
چشم خونریز ترا دوش به خونم که بریخت در سر امروز خماریست که گفتن نتوان
با نوای سنگدل از من که رساند که مرا بر دل از هجر تو باریست که گفتن نتوان
❈۴❈
سهل مشمر که به زلف تو در افتاد کمال که درین دام شکاریست که گفتن نتوان

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۵۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها