کمال خجندی:روی او از زلف دیدن می توان گل شب مهتابه چیدن می توان
❈۱❈
روی او از زلف دیدن می توان
گل شب مهتابه چیدن می توان
گرچه زلف او ز سر تا پا جفاست
این جفا از وی کشیدن می توان
❈۲❈
کشتی مرغی که باشد خانگی
گر به بام او پریدن می توان
با لب او میوه شیرین وصل
گر رسد وفیه رسیدن می توان
❈۳❈
از دهانش جرعه آب حیات
گر بقا باشد چشیدن می توان
دل به زخمی از تو ترک ناله گفت
وقت مرهم آرمیدن می توان
❈۴❈
دید عکس جان در آن عارض کمال
با عکس گل در آب دیدن می توان
کامنت ها