گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید برون ز اول شبه تا دم صبح آفتاب آید برون

❈۱❈
گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید برون ز اول شبه تا دم صبح آفتاب آید برون
تا به چشم من خیال آن به آمد خواب رفت چون نمک افتد درون دیده خواب آید برون
❈۲❈
از جگر خونی که ریزم دل غذا میسازدش فرت آتش باشد آن خون کز کباب آید برون
هر کجا باشد نشان پای او آنجا به چشم خاک برداریم چندانی که آب آید برون
❈۳❈
کی برون آبد البته از عهده بوسی که گفت چون محال است آب حیران کز سراب آید برون
خرقه های صوفیان در دور چشم مست تو سالها باید که از رهن شراب آید برون
❈۴❈
با همه تقوی و زهد ار بشنود نامت کمال از درون صومعه مست و خراب آید برون

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۷۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها