کمال خجندی:من و محنت تو زهی راحت من چه راحت که بخت من و دولت من
❈۱❈
من و محنت تو زهی راحت من
چه راحت که بخت من و دولت من
چو من با تو باشم زهی راحت تو
اگر این نباشد زهی محنت من
❈۲❈
به دشنام من رنجه گشتی شنیدم
زهی خواری نو زهی عزت من
من و اقتدا با تو در هر نمازی
همین است تا زنده ام نیت من
❈۳❈
غمم گو مخور چونکه آن یار دیرین
تکو می شناسد حق نعمت من
زنصدبع میترسم ای جان روانتر
ز خاک در او بر زحمت من
❈۴❈
کمال این شرف تا قیامت ترا بس
که گوید فلانیست در خدمت من
کامنت ها