کمال خجندی:ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده لیکن جمال خوبت رشک فرشته دیده
❈۱❈
ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده
لیکن جمال خوبت رشک فرشته دیده
گفتی بروی چشمت خواهم قدم نهادن
گفتی ولی نکردی یک روی مانده دیده
❈۲❈
با عارض تو زلفت کرده دراز دستی
بارب بود که بینم دست ورا بریده
دی از چمن نگارم چون شاخ گل برآمد
تا با خودم آمدم من عقلم ز سر پریده
❈۳❈
همچون کمال بیدل مردم ز اشتبافت
نا ذکر تو بگفته تا نام نر شنیده
کامنت ها