کمال خجندی:دلم به زخم زبانها نگردد آزرده که عاشق تو بود گنده تیر خورده
❈۱❈
دلم به زخم زبانها نگردد آزرده
که عاشق تو بود گنده تیر خورده
چه خوش بود صنمی چون تو در بر آوردن
به خلوتی که بود حجره در بر آورده
❈۲❈
دلی که بود درو رحم کردیش از سنگ
دگرچه برخورم از بار دل دگر کرده
بناز چشم تو پرورده شد دلم منگر
بخواریش که عزیزیست ناز پرورده
❈۳❈
شنیده که مویز سیه بود شیرین
گرین ز سبز خطان دلبر سیه چرده
مرا چه بیم ز آتش چو سرد خواهد شد
جحیم پر شرر از زاهدان افسرده
❈۴❈
کمال واعظ خوشگوی ما زبانگ و خروش
چو شد خموش نگه دار گو همین پرده
کامنت ها