امیرخسرو دهلوی:دلدار مرا بهره به جز غم نفرستاد بر درد دل سوخته مرهم نفرستاد
❈۱❈
دلدار مرا بهره به جز غم نفرستاد
بر درد دل سوخته مرهم نفرستاد
چندین شب غم رفت که مهتاب جمالش
نوری به سوی زاویه غم نفرستاد
❈۲❈
عمرم به سر آورد به امید می وصل
شربت که گه مرگ بود هم نفرستاد
ماییم و سر جوش جگر، جام لبالب
کز بزم وفا رطل دمادم نفرستاد
❈۳❈
دی نرم تری گفت سخن، تیر عتابش
از سینه گذاشت، ار چه که محکم نفرستاد
لعلش که عطا کرد به شاهان در و یاقوت
در یوزه درویش مسلم نفرستاد
❈۴❈
یک خنده نکرد از پی جان داری بیمار
گرینده کسی نیز به ماتم نفرستاد
شادم به جگر سوزی هجرانش که باری
این مایه ز اقبال خودم کم نفرستاد
❈۵❈
بویی به صبا ده که شده لنگر خسرو
تا باد برونش از حد عالم نفرستاد
کامنت ها