امیرخسرو دهلوی:مسلمانان، گرفتارم گرفتار وزین جال دل افگارم گرفتار
❈۱❈
مسلمانان، گرفتارم گرفتار
وزین جال دل افگارم گرفتار
نظر بر نیکوان چندان نهادم
که شد ناگه دل زارم گرفتار
❈۲❈
چو خود کردم نظر در روی خوبان
بدین محنت سزاوارم گرفتار
کمند گیسو افگنده ست و کرده
یکی خونریز عیارم گرفتار
❈۳❈
گسستن را ندارم طاقت ار چه
ز موی او به یک تارم گرفتار
شبم را حال کی داند که هرگز
به روز من نشد یارم گرفتار
❈۴❈
برو از دیده خسرو که بادا
به آب چشم بیدارم گرفتار
کامنت ها