امیرخسرو دهلوی:ای لعل لبت چو بر شکر شیر شکر ز لب تو چاشنی گیر
❈۱❈
ای لعل لبت چو بر شکر شیر
شکر ز لب تو چاشنی گیر
از زلف بریدنت دل من
دیوانه شد و برید زنجیر
❈۲❈
زلفش بگرفت و کرد در هم
فریاد هزار باد شبگیر
می گیری و می زنی به تیرم
من کشته شدم، ازین زد و گیر
❈۳❈
مادر چو تویی نزاد بر تو
چون دیده فرو نیاورد شیر
تقصیر نمی کنی تو هر چند
تقدیر همی کند چه تقصیر
❈۴❈
در پند تو بسته ماند خسرو
بیچاره کجا رود ز زنجیر!
کامنت ها