امیرخسرو دهلوی:گر زمین جان برود، باد هوایی کم گیر ور جهانم نبود، کهنه سرایی کم گیر
❈۱❈
گر زمین جان برود، باد هوایی کم گیر
ور جهانم نبود، کهنه سرایی کم گیر
این دل سوخته با گوشه محنت خو کرد
گر به باغی نرود، برگ و نوایی کم گیر
❈۲❈
زهد من خدمت رندان خرابات بس است
گر نمازی نکنم، رسم ریایی کم گیر
زاهد ار سوی من از ننگ نبیند هرگز
ما به دشنام تو سازیم، دعایی کم گیر
❈۳❈
زر خسان راست، مرا گوهر درویشی بس
جوهری را ز دکان کاهربایی کم گیر
گر دل مرده ما زندگی تو به نیافت
در خم آب حیات است، صفایی کم گیر
❈۴❈
خلق از مشک و من از خاک در دوست خوشم
این صواب است مرا، بوی خطایی کم گیر
گر ز عشاق تو من کشته شدم، عمر تو باد
از صف کج کلهان ژنده قبایی کم گیر
❈۵❈
غم مخور گر شود آواره ز کویت چو منی
از قدمگاه سران بی سر و پایی کم گیر
من که باشم که کسی از چو منی یاد کند
از گلستان ارم برگ گیایی کم گیر
❈۶❈
صد چو خسرو به درت هست، یکی گو کم باش
در طرب خانه جمشید گدایی کم گیر
کامنت ها