امیرخسرو دهلوی:ای باد صبحدم، خبر آشنا بیار بوی نهفته زان صنم دلربا بیار
❈۱❈
ای باد صبحدم، خبر آشنا بیار
بوی نهفته زان صنم دلربا بیار
مانا که یابم از دل گمگشته آگهی
یک تار مو ازان سر زلف دو تا بیار
❈۲❈
تعویذ عمر بایدم اندر شب فراق
یک نامه زان مسافر فرخ لقا بیار
گفتی سلام آرم ازو، چشم بر رهست
یا خود میای تا نشنوم کشته، یا بیار
❈۳❈
تاکی ز بند بیهده گوشم گران بود
آخر همم ازو سخنی، ای صبا، بیار
زان بوستان که میوه به اغیار می دهد
برگی به سوی فاخته بینوا بیار
❈۴❈
در غیرتم کزوست خدنگی به هر دلی
یک ره از آن یکی ز پی جان ما بیار
جان مرا خرید خیالش به بندگی
این بنده ز آن اوست از آن بت رضا بیار
❈۵❈
زان جام لب که جرعه ز شاهان دریغ داشت
پروانه خرابی مشتی گدا بیار
از جرعه گاه او قدری آبرو بخواه
بر دردهای کهنه خسرو دوا بیار
کامنت ها