امیرخسرو دهلوی:در فراقش رود خون از دیده می بارم هنوز وان زدلگرمی نگوید ترک آزارم هنوز
❈۱❈
در فراقش رود خون از دیده می بارم هنوز
وان زدلگرمی نگوید ترک آزارم هنوز
سالها تا گلبن مقصود در می پرورم
ز آب چشمم بر نمی آید گل از خارم هنوز
❈۲❈
گر چه بر باد هوس شد خرمن امید من
تخم مهرش در میان جان همی کارم هنوز
گر چه پر داغ است جان من ز هجر آن نگار
داغ مهرش بر جیبن دوستی دارم هنوز
❈۳❈
دلبر از کوی محبت پا اگر بیرون نهاد
من به دست ناامیدی سرنمی خارم هنوز
زاری و افغان من بی او گذشت از نه فلک
وان نگار آگه نگشت از ناله زارم هنوز
❈۴❈
گر چه جان خسرو از مهر رخش از دست رفت
تخم عشقش در زمین دل همی کارم هنوز
کامنت ها