امیرخسرو دهلوی:دل ز تن بردی و در جانی هنوز دردها دادی و درمانی هنوز
❈۱❈
دل ز تن بردی و در جانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز
آشکارا سینه ام بشکافتی
همچنان در سینه پنهانی هنوز
❈۲❈
ملک دل کردی خراب از تیغ کین
واندر این ویرانه سلطانی هنوز
هر دو عالم قیمت خود گفته ای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
❈۳❈
خون کس یارب نگیرد دامنت
گر چه در خون ناپشیمانی هنوز
جور کردی سالها چون کافران
بهر رحمت نامسلمانی هنوز
❈۴❈
ما ز گریه چون نمک بگداختیم
تو به خنده شکرستانی هنوز
جان ز بند کالبد آزاد گشت
دل به گیسوی تو زندانی هنوز
❈۵❈
پیری و شاهد پرستی ناخوش است
خسروا، تا کی پریشانی هنوز
کامنت ها