گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:دل من برد، نتوان یافت بازش که دستی نیست بر زلف درازش

❈۱❈
دل من برد، نتوان یافت بازش که دستی نیست بر زلف درازش
شدم در کندن جان نیم کشته ز چشم نیم مست و نیم نازش
❈۲❈
به من بخشید اجلهای خود، ای خلق که میرم هر زمان در پیش بازش
چرا محمود از غیرت نمیرد؟ که میرد دیگر پیش ایازش
❈۳❈
به کار دوست جان هم نیست محرم که با بیگانه نتوان گفت رازش
رها کن تا کف پایت ببوسم پس آنگه شویم از اشک نیازش
❈۴❈
شبی خواهم به بالینت شوم شمع تو در خواب خوش و من در گدازش
دلم افتاد در چوگان زلفش به بازی گوی دیوانه مسازش
❈۵❈
جفاها می کنی بر من، مکن شرم که شد شرمنده، خسرو زان نوازش

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۱۴۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها