گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:ای جفا آموخته، از غمزه بدخوی خویش نیکویی ناموزی آخر از رخ نیکوی خویش

❈۱❈
ای جفا آموخته، از غمزه بدخوی خویش نیکویی ناموزی آخر از رخ نیکوی خویش
می روم در راه بیداد و جفا از خوی بد بد نباشد گر دمی باز ایستی از خوی خویش
❈۲❈
چون تنم از ناتوانی موی شد بی هیچ فرق فرق کن گر می توانی از تنم تا موی خویش
چون به پهلوی خودم در رنج و بس ترسم که پیش خویشتن را هم ببینم بعد ازین پهلوی خویش
❈۳❈
روی من از اشک و رویت از صفا آیینه شد روی خود در روی من بین، روی من در روی خویش
یک دم، ای آیینه جان، رو نما تا جا کنم بر سر دست خودت یا بر سر زانوی خویش
❈۴❈
چشم باشد زیر ابرو، ور تو باشی چشم من از عزیزی شانمت بالاتر از ابروی خویش
از نزاری آن چنان گشتم که گر می بنگرم می توانم دیدن از یک سوی دیگر سوی خویش
❈۵❈
یک شبی دزدیده می خواهم که آیم سوی تو که شفیع عفو باشی بر سگان کوی خویش
گر خیال قامتت اندر سر سرو اوفتد سرنگون همچون خیال خود فتد و در جوی خویش
❈۶❈
گوش هندو پاره باشد، ور منم هندوی تو پاره کن گوش و مکن پاره دل هندوی خویش
هر زمان گویی که خسرو جادویی چون می کنی این مپرس از من، بپرس از غمزه جادوی خویش

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۱۵۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها