امیرخسرو دهلوی:باغ بشکفت و سوری و سمنش تازه گشت ارغوان و نسترنش
❈۱❈
باغ بشکفت و سوری و سمنش
تازه گشت ارغوان و نسترنش
صفت باغ می کند بلبل
شاخ در شاخ می رود سخنش
❈۲❈
یوسف گل رسید و شد روشن
چشم نرگس به بوی پیرهنش
تا کجا باشد آن سمنبر من
کاب و آتش شود گل از سمنش
❈۳❈
مهر او ذره ذره کرد مرا
گر چه یک ذره نیست مهر منش
گر به خلقم رسن کند زلفش
بگسلم هم ز زلف چون رسنش
❈۴❈
دیده در پیش او کشد خسرو
که بیند به چشم خویشتنش
کامنت ها