گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:آن چشم سخنگو نگر و آن لب خاموش وان تلخی گفتار و شکر خنده خون نوش

❈۱❈
آن چشم سخنگو نگر و آن لب خاموش وان تلخی گفتار و شکر خنده خون نوش
رسوا شدم از حالت خود زان که همه جاست رخساره به گفتار و من دلشده خاموش
❈۲❈
پوشیده نماند آتش من در تن چون کاه آن شعله برآمد که نهفتیم به خس پوش
من دانم و جانی که به تن کاش نه بودی تا هجر چسان کرد سزای دل من دوش
❈۳❈
تو خواه، دلا، خون شو و خواهی برو، ای جان کان شوخ نخواهد شدن از سینه فراموش
ای دام فلک زلف تو، دل ها چه کنی صید؟ یوسف که عزیز است به قلب دو سه مفروش
❈۴❈
عمرم شد و روزی به رخت سیر ندیدم زیرا که تو می آیی و من می روم از هوش
انبوه گدایان جمال است به کویت مپسند که محروم شوم کشته در آن جوش
❈۵❈
آتش بودم بی تو به آگنده دوزخ گر لاله کشم در بر و گر سرو در آغوش
گر لطف و کرم نیست، کم از ضربت تیغی باری برهد این سر تنگ آمده از دوش
❈۶❈
از ره زدن خسرو اگر منکری، ای شوخ آن دزد سیه را چه نشانی به بناگوش!

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۱۹۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها