گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:خضر در کوی او ره گم کند زان شکل موزونش تعالی الله مگر از آب حیوان ریخت بی چونش

❈۱❈
خضر در کوی او ره گم کند زان شکل موزونش تعالی الله مگر از آب حیوان ریخت بی چونش
مباد آن پای را دردی خرامان کرد، گو بگذر تو می دانی که خاک است آن، ولی خونست معجونش
❈۲❈
نثاری گر کند چشمم به پیشت پا مزن، جانا که حاصل شد به صد خون جگر هر در مکنونش
متاع دل برون کردم ز دل، ای یار، ازان گیسو مجنبان سلسله کز دل نیارم کرد بیرونش
❈۳❈
بترسم از چنان روزی که باشم رفته از عالم تعلق همچنان باقی به سوی زلف شبگونش
دروغ است این که کرد آلوده از خون جامه یوسف که چون بر چشم یعقوب آمد آلوده شد از خونش
❈۴❈
به وصف لیلی ار شرمنده ام در عاشقی، باری بحمدالله که شرمنده نیم از روی مجنونش
فسون خوان را به صد زاری همی بوسم قدم، لیکن چه چاره چون پری حاضر نمی گردد به افسونش؟
❈۵❈
حسد می بردی، ای دشمن، ز عقل و دانش خسرو بیا تا بر مراد خاطر خود بینی اکنونش

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۱۹۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها