گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:ای باد، لطفی کن برو در کوی جانان ساکنک احوال من در گوش او یک لحظه بر خوان ساکنک

❈۱❈
ای باد، لطفی کن برو در کوی جانان ساکنک احوال من در گوش او یک لحظه بر خوان ساکنک
گر خسته ای آمد به جان، گر زنده می خواهی دلی از لعل شکر بار خود بفرست درمان ساکنک
❈۲❈
رفتم ز جان برخاستم در خواب بود آن نازنین از خواب خوش برخاستم ترسان و لرزان ساکنک
چون خاست او از خواب خوش، افتادم اندر پای او
برداشت سر از پای خود خندان و نازان ساکنک
گفتم که ای گلروی من، وقتی نگشتی آن من گفتا که من آن توام، بیم رقیبان ساکنک
❈۳❈
با یار بودم ساعتی رفتم، به باغ و بوستان در باغ و بستان آمدم افتان و خیزان ساکنک
بر روی و مویش بوسه ها می دادم و می گفت او چون کافران غارت مکن آخر مسلمان ساکنک
❈۴❈
دشنامها می داد او هر دم به زیر لب مرا من روی خود بر پای او نالان و مالان ساکنک
خسرو اگر در کوی تو رفتن نداند روز را لابد رود در نیم شب از خلق پنهان ساکنک

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۲۱۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حسین
2016-03-18T13:47:03
یکی به داد برسه از دست این امیر خسرو با این لغات دور از ذهنش ”ساکنک “ یعنی چه ؟درین غزل به چه معناست ؟مگر باد هم ساکن میشود ؟
سید
2016-03-18T13:51:30
حسین جان مانا در نهان سراینده