امیرخسرو دهلوی:زهی زلفت شکسته نرخ سنبل گلستان رخت خندیده بر گل
❈۱❈
زهی زلفت شکسته نرخ سنبل
گلستان رخت خندیده بر گل
رسانده خط یاقوت تو ریحان
کشیده خط به کافور تو سنبل
❈۲❈
عروسی را که او صاحب جمال است
چو دریابد، گرش نبود تحمل
چو ریش خستگان را مرهم از تست
مکن در کار مسکینان تغافل
❈۳❈
اگر گل را نباشد برگ و پیوند
چه سود از ناله شبگیر بلبل؟
به جانت کانکه بر جان دارم از غم
نباشد کوه سنگین را تحمل
❈۴❈
چو از زلفش بدین روز اوفتادم
تو نیز، ای شب، مکن بر من تطاول
خوشا آن بزم روحانی که هر دم
کند مستی به پاداش تعقل
❈۵❈
بزن مطرب که مستان صبوحی
از آن مستند و خسرو از تامل
کامنت ها