امیرخسرو دهلوی:ای فرق تا به پای همه آرزوی دل آب حیات رانده خیالت به جوی دل
❈۱❈
ای فرق تا به پای همه آرزوی دل
آب حیات رانده خیالت به جوی دل
دل بستمت به زلف ندانستم این قدر
کز وی چنین دراز شود گفتگوی دل
❈۲❈
عمری به گرد کوی تو گشتم چوبیدلان
نی دل به دستم آمد و نی آرزوی دل
در خون دل خوردم، نکنم جز دعای تو
زیرا که من به سوی توام، نی به سوی دل
❈۳❈
چندین که دل جفای ترا شکر می کند
شرمنده هم نمی شوی آخر ز روی دل
یک موی از سر تو مبادا که بگسلد
آویختی، اگر چه به هر تار موی دل
❈۴❈
خسرو حدیث درد تو، باری کجا کند؟
زیرا که نیست در تن افسرده بوی دل
کامنت ها