گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:تویی در پیش من یا خود مه و پروین نمی دانم شب قدر من است امشب که قدر این نمی دانم

❈۱❈
تویی در پیش من یا خود مه و پروین نمی دانم شب قدر من است امشب که قدر این نمی دانم
روی در باغ و می گویی که گل بین چون منم عاشق همین روی تو می بینم، گل و نسرین نمی دانم
❈۲❈
چنانم لذت یاد تو بنشسته ست اندر جان که زان پس ذوق تلخ و جان خود شیرین نمی دانم
خرد را گفتم اندر عاشقی دخلی بکن، گفتا غریبم، رسم این کشور من مسکین نمی دانم
❈۳❈
به بالینم رسیده یار و من در مردن از سویش کجایی در زبان و کیست در بالین نمی دانم؟
سؤال می کنی از من که خسرو من کیم پیشت؟ شنیدم، لیک از حسرت جواب این نمی دانم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۲۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها