گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:نگارا، عزم آن دارم که جان در پایت افشانم به بوسه از لب شیرین تو انصاف بستانم

❈۱❈
نگارا، عزم آن دارم که جان در پایت افشانم به بوسه از لب شیرین تو انصاف بستانم
مرا تا داده ای رخصت که گه گه می گذر در ره چنانم کشتی از شادی که ره رفتن نمی دانم
❈۲❈
میسر نیست کز زلف تو سوی خود کشم مویی اگر چه روزگاری شد که در دنباله آنم
مسلمان نیستم، گر نیست زلفت کافر مطلق که کافر می کند آن را که می گوید مسلمانم
❈۳❈
مرا با آنکه نگذارند گرد کوی تو گشتن همی خواهم که خود را بر سر کویت بگردانم
بسی کوشم که پای خود کشم در گوشه عزلت ولی مطلق نمی دارد غمت دست از گریبانم
❈۴❈
چو من با دیدن رویت بدینسانم که می بینی مبادا ساعتی کز دیدن رویت جدا مانم
به هر جایی که بنشینم ز عنوان وفای تو نخواهم نامه ای تا از جگر خوانی نیفشانم
❈۵❈
چو خو کردم در آب دیده از دریا نیندیشم چو مرغابی شدم، اکنون چه باک از موج طوفانم!
تو مست ناز اگر آگه نه ای از روزگار من ز خسرو پرس کت وا گوید از حال پریشانم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۲۵۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها