گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:چو دادی مژده این نعمتم کت روی بنمایم رها کن کز کف پای تو زنگ دیده بزدایم

❈۱❈
چو دادی مژده این نعمتم کت روی بنمایم رها کن کز کف پای تو زنگ دیده بزدایم
به پات ار دیده سایم، زنده گردم، لیک کشت آنم کز این خون غم آلوده چگونه پات آلایم
❈۲❈
ز خون دیده خود شرمسارم پیش تو، کز وی همه یاقوت قلب این نثار آن چنانم پایم
جهانی نرخ یک نظاره کردی در جمال خود دو عالم گر بود دستم، برین بالا بیفزایم
❈۳❈
بمیرم زین هوس کاید شبی خواب و ترا بینم چو از خواب اندر آیم، هم به رویت چشم بگشایم
شنیدن چون توانم ذکرت از گفتار هر غیری چو گویم نام تو، خواهم زبان خود فرو خایم
❈۴❈
مزن طعنه که از کویم عزیز چشمها گشتی که آخر خاک در می ریزم، این، نه سرمه می سایم
بباید سوختن صد بار و بازم آفرید از سر کز آنسان پاک گردم کاتشت را سوختن شایم
❈۵❈
دعا این می کند خسرو که گردم خاک در کویت مگر بختم کند یاری که روزی زیر پات آیم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۲۵۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها