امیرخسرو دهلوی:ای روی تو عمر جاودانم عمری ست که بی تو در فغانم
❈۱❈
ای روی تو عمر جاودانم
عمری ست که بی تو در فغانم
از نرگس جادوی تو هر روز
پیداست که چیست در نهانم؟
❈۲❈
چون سحر دو چشم تو ببینم
«هذین لساحران » بخوانم
رویت دیدم نکو نکردم
هر بد که کنی سرای آنم
❈۳❈
غم خور که ز عاشقی زبونم
می ده که ز بیدلی زبانم
می نالم زار، ازانکه چون نای
بی مغز شده ست استخوانم
❈۴❈
در اول عشق رفتم از دست
تا چون شود آخرش، ندانم
بر خاک درت فتاده ماندم
مگذار که هم چنین بمانم
❈۵❈
گفتی «غم خود بگو» چه گویم؟
چون کار نمی کند زبانم
نی با تو دمی همی نشینم
نی خاستن از تو می توانم
❈۶❈
غم خسرو را به هیچ بفروخت
بستان که غلام رایگانم
کامنت ها