گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:بی تو جان رفت و به تن باز نیاید، چه کنم؟ وز دلم پوشش این راز نیاید، چه کنم؟

❈۱❈
بی تو جان رفت و به تن باز نیاید، چه کنم؟ وز دلم پوشش این راز نیاید، چه کنم؟
باز داری که منه دیده به رویم چندین دیده باز آمد و دل باز نیاید، چه کنم؟
❈۲❈
از یک ابرو دهیم دل که ببخشم جانت چون رضای دوم انباز نیاید، چه کنم؟
عقل گوید که بکش ناز دگر یاران نیز چون ز یار دگر این ناز نیاید، چه کنم؟
❈۳❈
حال من پرسی، خواهم که بگویم، لیکن وز تحیر ز من آواز نیاید، چه کنم؟
خسرو، از یاد لبت گر چه لب خود بگزد آن حلاوت ز چنین کار نیاید، چه کنم؟

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۳۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها