گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:گر چه از عقل و دیده و جان برخیزم حاش لله که ز سودای فلان برخیزم

❈۱❈
گر چه از عقل و دیده و جان برخیزم حاش لله که ز سودای فلان برخیزم
یک زمان پیش من، ای جان و جهانم، بنشین تا بدان خوشدلی از جان و جهان برخیزم
❈۲❈
گفتیم یا ز من و یا ز سر جان برخیز از تو نتوانم، لیک از سر جان برخیزم
از پس مرگ اگر بر سر خاکم گذری بانگ پایت شنوم، نعره زنان برخیزم
❈۳❈
به گه حشر چو از خاک برانگیزندم هم ز بهر تو به هر سو نگران برخیزم
هوسم هست که پیش تو دمی بنشینم وز سر هر چه بگویی، پس ازان برخیزم
❈۴❈
مردم دیده مرا بهر تو در خون بنشاند من به رویت نگرم، وز سر جان برخیزم
ناتوان گشتم ازان گونه که نتوان برخاست ور مرا دست بگیری تو روان برخیزم
❈۵❈
خسروم بیهده مپسند که هر دم با تو شادمان شینم و با آه و فغان برخیزم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۳۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ناشناس
2008-09-18T15:48:07
پیرو حاشیه قبل علاوه بر تضمین شکل قافیه مفاهیم این غزل در ابیاتی ازغزل حافظ تقریبا تکرار شده است مثلادر غزل بالا آمده استاز پس مرگ اگربرسرخاکم گذریبانگ پایت شنوم نعره زنان برخیزم وحافظ میگویدروز مرگم نفسی وعده دیدار بده تاچو حافظ زسر جان وجهان برخیزمبرسر تربت من با می ومطرب بنشینتا به بویت زلحد رقص کنان برخیزمامیر خسرو گفته نعره زنان برخیزم وحافظ گفته رقص کنان برخیزم و..و تشابه "یکزمان پیش من ای جان وجهانم بنشین "با "برسر تربت من با می ومطرب بنشین "هم روشنستظاهرا این تشابهات بواسطه تشابه احساسات عالی اهل معرفت است وگاه بیان یکی گویای زبان حال دیگریست ودر شعرشان هم منعکس میکنند
ناشناس
2008-09-18T07:41:44
گویا حافظ دراین غزل با مطلعمزده وصل تو کو کز سر جان برخیزمطایر قدسم واز دام جهان برخیزم..الهم گرفته از این غزل ا میرخسرو دهلوی است
محمدحسن خاکسارجلالی
2022-07-25T17:21:41.6823428
با سلام و عرض ادب  بنظر میرسد مصرع اول از بیت اول با وزن عروضی کل غزل نمیخواند و باصطلاح لنگ میزند. احتمالا بدین شکل بوده  گرچه از عقل "و دل" و دیده و جان برخیزم  حاش لله که ز سودای فلان برخیزم