گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:زلف تو به هر آب مصفا نتوان شست الا که به خونابه دلها نتوان شست

❈۱❈
زلف تو به هر آب مصفا نتوان شست الا که به خونابه دلها نتوان شست
هر شب من و از گریه سر کوی تو شستن بدبختی این دیده که آن پا نتوان شست
❈۲❈
دریا ز پی بخت بداز دیده چه ریزم چون بخت بد خویش به دریا نتوان شست
عشق از دل ما کم نتوان کرد که ذاتی ست چون مایه آتش که ز خارا نتوان شست
❈۳❈
از دردی خم شوی مصلای من امشب کز آب دگر این لته ما نتوان شست
نوشیم می و بر سر خود جرعه فشانیم هر جای که جرعه چکد آنجا نتوان شست
❈۴❈
ای دوست، به خسرو بر سان شربت دردی کز زمزم کعبه دم سگ را نتوان شست

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۳۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها