امیرخسرو دهلوی:ای رخت چون ماه و از مه بیش هم خسته کردی سینه ما، ریش هم
❈۱❈
ای رخت چون ماه و از مه بیش هم
خسته کردی سینه ما، ریش هم
غمزه تو بر صف خوبان زند
گر نرنجی بر دل درویش هم
❈۲❈
تیره کردی عیش ما و روز دل
روزگار عقل دور اندیش هم
گر نوازش نیست کشتن، گفتمت
کاهلی کردی در آن فرویش هم
❈۳❈
کشتم از دست جفایت خویش را
بر تو آسان کردم و بر خویش هم
می رود صبر من آواره ز من
پس نمی بیند ز بینم و پیش هم
❈۴❈
ما و زنار مغانه کز بتان
وین نماز، استغفرالله، کیش هم
گر چه بر جانم قیامتها از اوست
تا قیامت عمر بادش بیش هم
❈۵❈
هر زمان گویی که نوش من خوش است
گر ز خسرو پرسی، ای جان، نیش هم
کامنت ها