گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:ما عافیت نثار ره درد کرده ایم جان را به می برید عدم فرد کرده ایم

❈۱❈
ما عافیت نثار ره درد کرده ایم جان را به می برید عدم فرد کرده ایم
زین بحر آبگون چو کسی آب خوش نخورد دل را ز آب خورد جهان سرد کرده ایم
❈۲❈
نیک است هر بدی که کند کس به جای من گر نیک و بد ز هر چه توان کرد کرده ایم
تا چند از طپانچه توان سرخ داشتن؟ روی امل که پیش کسان زرد کرده ایم
❈۳❈
این سینه حریف که گردد ز خاک سیر کردیم پر غبار و چه در خورد کرده ایم
از بهر آن که تیره کنیم آب آسمان دهر از غبار سینه پر از گرد کرده ایم
❈۴❈
نظارگیست چشم در این چرخ مهره باز این کعبتین در خور آن نرد کرده ایم
ای عشق، درد بخش که درمان مراد نیست درمان جان خسرو از این درد کرده ایم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۳۹۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها