امیرخسرو دهلوی:هر شب به دل تصور نازش فرو برم با خون دل فسانه رازش فرو برم
❈۱❈
هر شب به دل تصور نازش فرو برم
با خون دل فسانه رازش فرو برم
نازش که نیست بر لب شیرین، بر آن شوم
کاندر میان آن گه نازش فرو برم
❈۲❈
چون تیر بر کمان نهد او، خواهم از هوس
پیکانهای دیده نوازش فرو برم
شبها ز ذوق خاک درش در دهان کنم
در آب دیدگان نیازش فرو برم
❈۳❈
دیوانه شد دل من و زنجیر واجب است
خواهد از او که زلف درازش فرو برم
باشد که یک دمی لب خود بر لبم نهد
تا من زبان عربده سازش فرو برم
❈۴❈
خسرو، اگر چه عشق مجاز است زان او
تحقیق خویش من به مجازش فرو برم
کامنت ها