امیرخسرو دهلوی:دل ما را ز دست غم امان نیست نشان شادمانی در جهان نیست
❈۱❈
دل ما را ز دست غم امان نیست
نشان شادمانی در جهان نیست
جهان پر آشنا و من به غم غرق
که دریای محبت را کران نیست
❈۲❈
کسی کو یک زمان در عمر خوش بود
مرا اندر همه عمر آن زمان نیست
فلک را دعوی مهرست، لیکن
گواهی می دهد دل کانچنان نیست
❈۳❈
به یک جان خواستم یک جام شادی
ز دور چرخ، گفتا، رایگان نیست
دو شش نقش کسان، زین نرد ما را
دو یک بر کعبتین استخوان نیست
❈۴❈
ندانم کاهش جان من این است
سخن هم آن چنان هم آن زبان نیست
بلای عقل عشقم بود، اکنون
بلا این شد که از عشقم امان نیست
❈۵❈
گر افتد آشتی با بخت، ننگیست
اگر نقد خصومت در میان نیست
حدیث خوشدلی وانگه به عالم
زبان کردار خسرو، جای آن نیست
کامنت ها