گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:برونم از دل پر خون نمی شوی، چه کنم؟ ز جان سوخته بیرون نمی شوی، چه کنم؟

❈۱❈
برونم از دل پر خون نمی شوی، چه کنم؟ ز جان سوخته بیرون نمی شوی، چه کنم؟
تویی به حسن چو لیلی، ولیک هیچ شبی انیس خاطر مجنون نمی شوی، چه کنم؟
❈۲❈
به یک فسون که بگردی، در آمدی به دلم کنون ز دل به صد افسون نمی شوی، چه کنم؟
هزار قصه نوشتم ز خون دل بر تو تو هیچ بر سر مضمون نمی شوی چه کنم
❈۳❈
به جان تو که فراموش نیستی نفسی اگر چه می شدی، اکنون نمی شوی، چه کنم؟
ز دیده رفتن این خونم، آخر از جایی ست ولی تو آگه ازین خون نمی شوی، چه کنم؟
❈۴❈
مگو به طعن که خسرو مکن فراموشم کنم اگر بشوی، چون نمی شوی چه کنم؟

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۴۳۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها