گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:نبودی آن که منت دلنواز می گفتم چرا ز ساده دلی با تو راز می گفتم؟

❈۱❈
نبودی آن که منت دلنواز می گفتم چرا ز ساده دلی با تو راز می گفتم؟
همه حکایت ناز تو گفتمی، زین پیش کنون بلای من است آن که ناز می گفتم
❈۲❈
دلا، بسوختی و تلخ می نمود ترا من ار ز پند حدیثیت باز می گفتم
خوش آن شبی که به روی تو باده می خوردم به آب دیده همه شب نیاز می گفتم
❈۳❈
عظیم درد سر آورد نازنین مرا که من فسانه به غایت دراز می گفتم
دلش گر از سخن من گرفت، بر حق بود که دردهای دل جانگداز می گفتم
❈۴❈
هر آن سخن که ازو یاد بود، شب تا روز تمام می شد و هر بار باز می گفتم
خیال خنده نمی سوخت جان خسرو و من دعای آن لب کهتر نواز می گفتم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۴۴۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها