گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:خراب گشتم و با خویش بس نمی آیم که هیچ با چو تویی هم نفس نمی آیم

❈۱❈
خراب گشتم و با خویش بس نمی آیم که هیچ با چو تویی هم نفس نمی آیم
تو تیر می زنی از غمزه و من بیدل به دیده می خورم و باز پس نمی آیم
❈۲❈
مرا مگوی «کجایی » من اینکم، لیکن ز بس ضعیفم، در چشم کس نمی آیم
ز دست جور نمی خواهمت که بینم روی ولیک با دل خودکام پس نمی آیم
❈۳❈
مرا بر تو گلو بسته می برد زلفت وگر نه من به هوا و هوس نمی آیم
کدام باد به کوی تو می رود هر روز؟ که من به همرهی او چو خس نمی آیم
❈۴❈
رقیب تو نه جفا خسته کرد خسرو را چو طوطیم که به چشم مگس نمی آیم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۴۵۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها