امیرخسرو دهلوی:رویت، ای نازنین، که می بینم جان ستاند، چنین که می بینم
❈۱❈
رویت، ای نازنین، که می بینم
جان ستاند، چنین که می بینم
گفتی «از رویم آرزوی تو چیست؟»
آرزویم همین که می بینم
❈۲❈
دیدنت مردنی ست هر روزم
نزیم من چنین که می بینم
نتوان رنج عشق او بشنید
من بیچاره بین که می بینم
❈۳❈
بهر روی تو دوست می دارم
هر گل و یاسمین که می بینم
لب نمودی، ببخش چاشتیی
هم از آن انگبین که می بینم
❈۴❈
یا خود از بهر جان خسرو راست
این همه خشم و کین که می بینم
کامنت ها