امیرخسرو دهلوی:دل به زلفت سپردم و رفتم در به زنجیر کردم و رفتم
❈۱❈
دل به زلفت سپردم و رفتم
در به زنجیر کردم و رفتم
در شب وصل ماندنم بیمار
روز هجران شمردم و رفتم
❈۲❈
پیچشی داشتم ز هر مویش
همه از دل ببردم و رفتم
چون غمت جمله قسمت من شد
غم تو جمله خوردم و رفتم
❈۳❈
چند گویی که «رو، بمیر از غم »
تو همان دان که مردم و رفتم
گر ترا بود زحمتی از من
زحمت خویش بردم و رفتم
❈۴❈
جان خسرو که کس قبول نکرد
هم به خدمت سپردم و رفتم
کامنت ها