گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:چون ز تو می نتوانم که شکیبا باشم چه غمت دارد بگذار که رسوا باشم

❈۱❈
چون ز تو می نتوانم که شکیبا باشم چه غمت دارد بگذار که رسوا باشم
در فراق تو که داند که کجا خاک شوم؟ بخت آن کو که من اندر ته آن پا باشم؟
❈۲❈
شب ندانم ز پی دیدن او چون گذرد بس که تا روز در اندیشه فردا باشم
ای خوش آن دم که برانی به گلویم شمشیر من در آن فرصت سویت به تماشا باشم
❈۳❈
تا به جز من نخورد کس غم تو بیشتری از پی خوردن غمهای تو تنها باشم
رشکم آید که سگان بر سر کویت گردند گر بفرمایی من نیز همانجا باشم
❈۴❈
وعده ای خواهم و در بند وفا نیز نیم غرض آن است که باری به تقاضا باشم
از سرم در گذران خواب خوشت خوش بادا عاشقم من همه شب در غم و سودا باشم
❈۵❈
حجت بندگی من خط یار است، از آنک خسروم، من که غلام خط زیبا باشم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۴۸۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها