گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:بهار آمد، ولی سرو گلستان چون توان کردن که بی یاران خود، حیف است گشت بوستان کردن؟

❈۱❈
بهار آمد، ولی سرو گلستان چون توان کردن که بی یاران خود، حیف است گشت بوستان کردن؟
گسسته سلک صحبت دوستانم باز و من زنده بدین خواری نه از راهست یاد دوستان کردن
❈۲❈
مرا گویی «فراموشش کن و آزاد شو از غم » مسلمانان، چنین رویی فرامش چون توان کردن؟
بگویند آن مسافر را که صد پاره شده جانش کم از یک نامه ای کز وی توان پیوند جان کردن؟
❈۳❈
به فتراک تو دل بندم، مرا چون نیست آن پنجه که بتواند ترا دست شفاعت در عنان کردن
کجااند آن همه مرغان که رفتند از چمن، یارب؟ ندانستند، پندارید، یاد آشیان کردن
❈۴❈
بیا تا شکر غم گوییم، خسرو بعد از این، چو ما ندانستیم در ایام شادی شکر آن کردن

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۵۰۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها