گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

امیرخسرو دهلوی:ندارم روزی از رویت به جز حیرت گه دیدن چه سود از دیدن بستان، چه نتوان میوه ای چیدن؟

❈۱❈
ندارم روزی از رویت به جز حیرت گه دیدن چه سود از دیدن بستان، چه نتوان میوه ای چیدن؟
اگر دزدیدن جان می نخواهی، چیست از شوخی به هنگام خرامش خویش را صد جای دزدیدن؟
❈۲❈
دلی کو عاشق شمعی بود سوزد چو پروانه که بر آتش سیه رویی بود چون دود لرزیدن
جگر خارای پیکان غمزه خوبان، رو، ای رعنا که نآرد نازنین طاقت ز ناخن پشت خاریدن
❈۳❈
زکوة آن دو لب بر جان من یک خنده ضایع کن که این دیوانه زان لبها همی ارزد به خندیدن
لب و چشمم به رشکند از پی خاک درت با هم که این در گردن سرمه ست و آن در بند بوسیدن
❈۴❈
شبی گفتم که سوز من نبینی گه گهی، گفتا که باشد خس ز بهتر سوختن، نی از پی دیدن
کسی کو جان نبازد عشق او بازی ست با جانان نشاید خودپرستان را طریق عشق ورزیدن
❈۵❈
مرنج از جور یار، ار عاشقی، خسرو، که به نبود مزاج نیکوان دانستن و بر خویش پوشیدن

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۱۵۱۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها