امیرخسرو دهلوی:خمار و خواب و چشم کافرش بین شکنج و پیچش زلف ترش بین
❈۱❈
خمار و خواب و چشم کافرش بین
شکنج و پیچش زلف ترش بین
دل پاکان و جان پارسایان
هلاک غمزه های ساحرش بین
❈۲❈
چو غوغای مگس در خانه شهد
نفیر مستمندان بر درش بین
به جای آب اگر ساکن ندیدی
درون پیرهن سیمین برش بین
❈۳❈
بتا جعدت پر از دلهاست خواهی
گره بگشا، به هر مو اندرش بین
همه شب باده نوشیده ست تا روز
هنوز آن خواب مستی در سرش بین
❈۴❈
بدیدم یک رهش، دیوانه گشتم
دلم گوید که بار دیگرش بین
دلم را سوختی ور باورت نیست
درونم چاک کن، خاکسترش بین
❈۵❈
چو گوید خسرو از غم گریه چشم
ز خاک پای شاه کشورش بین
کامنت ها